06/07/2013، 06:08 PM
تو را من چشم در راهم شبا هنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم؛
تو را من چشم در راهم.
شباهنگام ، در آن دم ، که برجا ، دره ها چون مرده ماران خفتگان اند؛
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،
گرم یاد آوری یا نه ، من از یادت نمی کاهم؛
تو را من چشم در راهم.
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم؛
تو را من چشم در راهم.
شباهنگام ، در آن دم ، که برجا ، دره ها چون مرده ماران خفتگان اند؛
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،
گرم یاد آوری یا نه ، من از یادت نمی کاهم؛
تو را من چشم در راهم.
نعره ی هیچ شیری خانه ی چوبی را خراب نمی کند/ من از سکوت موریانه ها می ترسم
اگه از پست هایی که می ذارم خوشتون اومد بهم اعتبار بدید
اگه از پست هایی که می ذارم خوشتون اومد بهم اعتبار بدید