07/12/2020، 05:16 PM
(آخرین ویرایش: 07/12/2020، 05:18 PM، توسط afraclinic.)
بعضی چیزها که خیلی ملموس هستند و تقریبا کسی نیست که در زندگیش آن را تجربه نکرده باشد، در تعریف دشوار هستند؛ از جمله موضوع عشق.
در واقع به تعداد آدمها تعریف عشق وجود دارد، اما اگر بخواهیم با توجه به وجه اشتراک های تجربه عشق تعریفی از آن داشته باشیم، می توان گفت حالتی از برانگیختگی بدنی و میل زیاد برای برقراری ارتباط با معشوق است.
در واقع عشق یک انگیزه ی بنیادی نیمه هشیار است، که تاثیر زیادی بر جسم و احساس انسان می گذارد؛ همچنین عشق نوعی تمرکز و توجه روانی است، که گاهی با صمیمت جسمی نیز همراه است.
آنچه افراد از تجربه عشق خود به زبان ساده گزارش می دهند، این است که دوست دارند فرد مقابل را بر خود ترجیح دهند و برآورده کردن خواسته ها یا نیازهای او را، در حالی که خود نیز همان نیازها را دارند، اولویت دهند، مثل عشق مادری که در آن مادر نیازهای کودکش را به نیاز آسایش و راحتی خود، ترجیح می دهد. .
در مورد مفهوم عشق نظرات متفاوتی وجود دارد. عده ای عشق را یک مفهوم انتزاعی جدید دانسته و وجود آن را نفی می کنند و عده ای دیگر وجود عشق را باور داشته و آن را کمیتی معنوی و متافیزیک طولانی و غیر قابل تعریف می دانند.
تجربه ی عشق بسیار ساده تر از توصیف آن است. در توصیف کلمه ی عشق ممکن است عشق به یک عقیده، قانون یا سازمان باشد یا می تواند عشق به جسم و بدن، طبیعت، غذا، ثروت، یادگیری، قدرت و انواع مفاهیم دیگر باشد. افراد مختلف برای هر کدام از این مفاهیم درجه ی متفاوتی از دوست داشتن را ابراز می کنند.
هدف از عشق چیست؟
عشق یک میل و گرایش درونی است که تجربه آن لذت زیادی را برای انسان به همراه دارد؛ که از دیدگاه های مختلف هدف های متفاوتی دارد:
از آنجایی که یکی از نیازهای موجودات زنده، لذت بردن است، از نظر زیست شناسی هدف از عشق عامل بقای فرد و ادامه نسل است.
از نظر معنوی هدف عشق، پیوستن به همه خوبی هاست، عشق میلی است که، منجر به وقف کردن زندگی خود برای کسی یا چیز می شود و احساس این که آن کس یا آن چیز مظهر همه خوبی هاست.
انگار خود فرد هم قابل قبول و خوب است اگر انتخاب او شود، بنابراین حتی خیالپردازی کردن با او یا آن چیز می تواند احساس خوشبختی و امنیت به فرد بدهد.
از نظر روانشناختی، عشق یکی از نیازهای اساسی انسان است، این که دوست بدارد و دوست داشته شود اما چه چیزی این لذت را تیدیل به یک احساس ماندگار می کند بعد دوست داشتن و وفادار بودن آن است که در ابعاد عشق آن را بیشتر توضیح خواهیم داد؛ شاید شما هم برایتان سوال پیش آمده که تفاوت عشق با شهوت چیست؟
چرا ما به عشق نیاز داریم؟
یکی از مراحل رشد روانی انسان، تجربه عشق است، زمانی که نوجوان در سن بلوغ، خود را متفاوت از دیگران درک می کند و به سوالات من کیستم و چه چیزی از زندگیم می خواهم، پاسخ می دهد، وارد مرحله بعدی می شود او در سن جوانی تجربه بودن با یک نفر دیگر و لذت طی کردن مسیر زندگی خود با او را، کسب می کند؛ به این ترتیب این مرحله را دوره صمیمیت می گویند. اریکسون دوره جوانی را اولین مرحله بزرگسالی می نامد، که فرد شروع می کند به جستجوی فردی تا در کنار او از زندگیش لذت ببرد و تجربه عشق واقعی در این مرحله اتفاق می افتد در واقع، مرحله ورود به بزرگسالی با دیدن کسی غیر از خود و ترجیح دادن او به خود آغاز می شود.
در واقع به تعداد آدمها تعریف عشق وجود دارد، اما اگر بخواهیم با توجه به وجه اشتراک های تجربه عشق تعریفی از آن داشته باشیم، می توان گفت حالتی از برانگیختگی بدنی و میل زیاد برای برقراری ارتباط با معشوق است.
در واقع عشق یک انگیزه ی بنیادی نیمه هشیار است، که تاثیر زیادی بر جسم و احساس انسان می گذارد؛ همچنین عشق نوعی تمرکز و توجه روانی است، که گاهی با صمیمت جسمی نیز همراه است.
آنچه افراد از تجربه عشق خود به زبان ساده گزارش می دهند، این است که دوست دارند فرد مقابل را بر خود ترجیح دهند و برآورده کردن خواسته ها یا نیازهای او را، در حالی که خود نیز همان نیازها را دارند، اولویت دهند، مثل عشق مادری که در آن مادر نیازهای کودکش را به نیاز آسایش و راحتی خود، ترجیح می دهد. .
در مورد مفهوم عشق نظرات متفاوتی وجود دارد. عده ای عشق را یک مفهوم انتزاعی جدید دانسته و وجود آن را نفی می کنند و عده ای دیگر وجود عشق را باور داشته و آن را کمیتی معنوی و متافیزیک طولانی و غیر قابل تعریف می دانند.
تجربه ی عشق بسیار ساده تر از توصیف آن است. در توصیف کلمه ی عشق ممکن است عشق به یک عقیده، قانون یا سازمان باشد یا می تواند عشق به جسم و بدن، طبیعت، غذا، ثروت، یادگیری، قدرت و انواع مفاهیم دیگر باشد. افراد مختلف برای هر کدام از این مفاهیم درجه ی متفاوتی از دوست داشتن را ابراز می کنند.
هدف از عشق چیست؟
عشق یک میل و گرایش درونی است که تجربه آن لذت زیادی را برای انسان به همراه دارد؛ که از دیدگاه های مختلف هدف های متفاوتی دارد:
از آنجایی که یکی از نیازهای موجودات زنده، لذت بردن است، از نظر زیست شناسی هدف از عشق عامل بقای فرد و ادامه نسل است.
از نظر معنوی هدف عشق، پیوستن به همه خوبی هاست، عشق میلی است که، منجر به وقف کردن زندگی خود برای کسی یا چیز می شود و احساس این که آن کس یا آن چیز مظهر همه خوبی هاست.
انگار خود فرد هم قابل قبول و خوب است اگر انتخاب او شود، بنابراین حتی خیالپردازی کردن با او یا آن چیز می تواند احساس خوشبختی و امنیت به فرد بدهد.
از نظر روانشناختی، عشق یکی از نیازهای اساسی انسان است، این که دوست بدارد و دوست داشته شود اما چه چیزی این لذت را تیدیل به یک احساس ماندگار می کند بعد دوست داشتن و وفادار بودن آن است که در ابعاد عشق آن را بیشتر توضیح خواهیم داد؛ شاید شما هم برایتان سوال پیش آمده که تفاوت عشق با شهوت چیست؟
چرا ما به عشق نیاز داریم؟
یکی از مراحل رشد روانی انسان، تجربه عشق است، زمانی که نوجوان در سن بلوغ، خود را متفاوت از دیگران درک می کند و به سوالات من کیستم و چه چیزی از زندگیم می خواهم، پاسخ می دهد، وارد مرحله بعدی می شود او در سن جوانی تجربه بودن با یک نفر دیگر و لذت طی کردن مسیر زندگی خود با او را، کسب می کند؛ به این ترتیب این مرحله را دوره صمیمیت می گویند. اریکسون دوره جوانی را اولین مرحله بزرگسالی می نامد، که فرد شروع می کند به جستجوی فردی تا در کنار او از زندگیش لذت ببرد و تجربه عشق واقعی در این مرحله اتفاق می افتد در واقع، مرحله ورود به بزرگسالی با دیدن کسی غیر از خود و ترجیح دادن او به خود آغاز می شود.