08/17/2013، 03:58 PM
دیروز رفتیم ی شهری که امام زاده داش رفتیم زیارت
دور فلکش ی ماشین عروس بود که عروسه شنلشو زده بود بالا داش بادسته گلش دست تکون میداد منم فک کردم داره واسه من تکون میده منم براش دس تکون دادم بعد دختر خالم دستو زد پایین گف دارن فیلم می گیرن عاغا ی لحظه تو افق محو شدم
دور فلکش ی ماشین عروس بود که عروسه شنلشو زده بود بالا داش بادسته گلش دست تکون میداد منم فک کردم داره واسه من تکون میده منم براش دس تکون دادم بعد دختر خالم دستو زد پایین گف دارن فیلم می گیرن عاغا ی لحظه تو افق محو شدم
دوست دارم عشقم دلم لک زده برات