03/13/2014، 11:31 PM
(03/13/2014، 11:29 PM)newshad نوشته است: داداش اون موقع من عشق برهان نبودم....
اون موقع من هیچ کاره بودم...
فرداشم برهان گف شبش حالش بد بوده و در مورد این ک من بش گفتم دوست دارم فکرای بد کرده...
ف کرده من میخوام رابطشو با سوگند بهم بریزم....
ولی بعدش....
بیخیال...
ولی داش اونا تقصیر من نبود
اون تصمیمو برهان با سوگند گرفته بود...
سوگندی وجودنداشت.
خشم شب پسربود.خودبرهانم اینومیدونست و مارو......فرض کرده بود.
![[تصویر: khalasamkon.jpg]](http://s7.picofile.com/file/8255191368/khalasamkon.jpg)