05/09/2012، 05:13 PM
دستگاه گردش خون:
دستگاه گردش خون يکي از دستگاههاي بدن است. کار اين دستگاه به گردش درآوردن خون در بدن به منظور رساندن غذا و مواد مورد نياز و دفع مواد زايد از اطراف سلول هاست. بيور کلي چرخش خون در بدن به دو چرخه ششي، که در حين آن خون توسط لب به درون ششها هدايت شده و در آنجا اکسيژن دريافت ميکند، و چرخه کل بدن، که در حين اين چرخه خون توسط قلب به کل بدن هدايت شده و اکسيژن و مواد غذايي را به کل سلولهاي بدن مي رساند.
بدن يک فرد بالغ بطور متوسط داراي ۴٫۷ تا ۵٬۷ ليتر خون ميباشد، که در برگيرنده پلاسما، سلول هاي قرمز خون، سلول هاي سفيد خون، و ساير اجزا ميباشد.
قلب يکي از اجزاي اصلي دستگاه گردش خون در انسان ها ميباشد.
عمل دستگاه گردش خون بر آوردن نيازهاي بافتها است، يعني حمل مواد غذايي به بافتها ، حمل فراوردههاي زائد به خارج از بافتها ، رساندن هورمونها از يک قسمت بدن به قسمت ديگر و بطور کلي حفظ يک محيط مناسب در تمام مايعات بافتي براي بقا و عمل مناسب سلولهاست. با اين وجود گاهي درک اين موضوع مشکل است که چگونه جريان خون در ارتباط با نيازهاي بافتها تنظيم ميشود و چگونه قلب و گردش خون کنترل ميشوند تا برون ده قلب و فشار شرياني مورد نياز براي جلو راندن خون را تامين کند.
مشخصات فيزيکي گردش خون:
دستگاه گردش خون به گردش بزرگ يا سيستميک و گردش ريوي تقسيم ميگردد. چون گردش سيستميک جريان خون تمام بافتهاي بدن به استثناي ريهها را تامين ميکند به کرات گردش بزرگ يا گردش محيطي نيز ناميده ميشود. اگر چه سيستم رگي در هر بافت جداگانه بدن داراي مشخصات مخصوص به خود است با اين وجود بعضي از اصول عمومي رگها در مورد تمام قسمتهاي گردش سيستميک صدق ميکند. عمل شريانها حمل خون تحت فشار زياد به بافتها است. به اين دليل شريانها داراي جدارههاي قوي بوده و خون در آنها با سرعت زياد جريان مييابد.
شريانچهها يا آرتريولها آخرين شاخههاي کوچک سيستم شرياني بوده و به عنوان سوپاپهاي کنترل کننده عمل ميکنند که خون از طريق آنها به داخل مويرگها آزاد ميشود. آرتريول يک جدار عضلاني قوي دارد که قادر است آرتريول را بطور کامل ببندد و يا به آن اجازه دهد که تا چندين برابر گشاد شود و به اين ترتيب داراي توانايي تغيير دادن عظيم ميزان جريان خون به مويرگها در جواب به نيازهاي بافتهاست. عمل مويرگها تبادل مايع ، مواد غذايي ، الکتروليتها ، هورمونها و مواد ديگر بين خون و مايع بافتي است. براي انجام اين نقش ، جدار مويرگها بسيار نازک و نسبت به مواد با مولکولهاي کوچک نفوذپذير است.
وريدچهها يا ونولها (Venules) خون را از مويرگها جمع کرده و به تدريج به يکديگر ميپيوندند و به تدريج وريدها بزرگتري را تشکيل ميدهند. وريدها به عنوان معبري براي بازگرداندن خون از بافتها به قلب عمل ميکنند. اما عملکرد آنها به عنوان يک منبع ذخيره عمده خون به همان اندازه اهميت دارد. چون فشار در سيستم وريدي بسيار پايين است. جدار وريدها نازک است با اين وجود جدار وريدها عضلاني بوده و اين موضوع به آنها اجازه ميدهد تا منقبض يا گشاد شده و از اين راه بسته به نيازهاي بدن به عنوان منبع ذخيره قابل کنترل خون اضافي به مقدار کم يا زياد عمل کنند.
مقدار خون در قسمتهاي مختلف گردش خون:
بيشترين مقدار خون موجود در گردش خون در وريدهاي سيستميک جاي دارد. تقريبا 84 درصد حجم کل خون بدن در گردش بزرگ قرار دارد. به اين ترتيب که 64 درصد در وريدها ، 13 درصد در شريانها و 7 درصد در آرتريولها و مويرگهاي سيستميک جاي دارد. قلب محتوي 7 درصد خون ، رگهاي ريوي محتوي 9 درصد خون هستند. موضوع بسيار تعجب آور حجم کم خون در مويرگهاي گردش خون بزرگ است. با اين وجود در اين قسمت است که مهمترين عمل گردش بزرگ يعني انتشار مواد بين خون و مايع بين سلولي و بالعکس انجام ميشود.
فشار در قسمتهاي مختلف گردش خون:
چون قلب ، خون را بطور مداوم به داخل آئورت تلمبه ميزند فشار در آئورت بالا بوده و بطور متوسط 100 ميليمترجيوه است و چون عمل تلمبه زدن قلب بطور منقطع انجام ميشود فشار شرياني بين يک فشار سيستوليک 120 ميليمترجيوه و يک فشار دياستوليک 80 ميليمترجيوه نوسان ميکند. به تدريج که خون در گردش بزرگ جريان مييابد فشار آن بطور پيشرونده کاهش يافته و در زمان رسيدن به انتهاي وريدهاي اجوف در دهليز راست به تقريبا صفر ميليمترجيوه ميرسد.
فشار در مويرگهاي گردش سيستميک از مقداري به زيادي 35 ميليمترجيوه در نزديکي انتهاي آرتريولي تا مقداري به 10 ميليمتر جيوه در انتهاي سياهرگي آنها تغيير ميکند اما فشار متوسط عملي آنها در بيشينه بسترهاي عروقي حدود 17 ميليمترجيوه است که به اندازه کافي پايين است بطوري که مقدار بسيار ناچيزي از پلاسما به خارج از مويرگهاي متخلخل نشت ميکند با وجود اينکه مواد غذايي ميتوانند به آساني به سوي سلولهاي بافتي انتشار يابند.
در شريانهاي ريوي درست مانند آئورت فشار متغيير و نبضدار ، اما مقدار فشار بسيار کمتر يعني با يک فشار سيستولي حدود 25 ميليمترجيوه و يک فشار دياستولي 8 ميليمترجيوه و يک فشار متوسط شرياني ريوي فقط 16 ميليمتر جيوه است. فشار مويرگهاي ريوي بطور متوسط فقط 7 ميليمترجيوه است. با اين وجود ميزان کل جريان در ششها در هر دقيقه با ميزان جريان خون در گردش سيستميک برابر است. فشارهاي پايين دستگاه گردش ريوي با نيازهاي ريه مطابقت دارد. زيرا تمام چيزي که مورد نياز است قرار دادن خون موجود در مويرگهاي ريوي در معرض اکسيژن و ساير گازهاي موجود در حبابچههاي ريوي است و فواصلي که خون بايد طي کند تا به قلب بازگردد همگي کوتاه هستند.
تئوري پايه عمل دستگاه گردش خون:
اگر چه جزئيات عمل دستگاه گردش خون پيچيده هست اما سه اصل پايه وجود دارد که تمام اعمال اين سيستم را در بر ميگيرد.
1. جريان خون هر بافت بدن هميشه بطور تقريبا دقيق در رابطه با نيازهاي بافتي کنترل ميشود. هنگامي که بافتها فعال هستند به خون بسيار بيشتري از حال استراحت خود نياز دارند و اين مقدار گاهي به 20 تا 30 برابر حال استراحت ميرسد. با اين وجود قلب بطور طبيعي نميتواند برون ده خود را بيش از 4 تا 7 برابر افزايش دهد. بنابراين اين امر امکان پذير نيست که هرگاه بافت خاصي نياز به خون بيشتري داشته باشد، جريان خون در تمام بدن افزايش داده شود. به جاي آن رگهاي ريز هر بافت بطور مداوم نيازهاي بافت از قبيل اکسيژن و مواد غذايي تجمع CO2 و ساير فراوردههاي زايد بافتي را بررسي کرده و اينها به نوبه خود جريان خون موضعي را بطور بسيار دقيق در حد مورد نياز براي فعاليت بافت کنترل ميکنند.
2. برون ده قلب بطور عمده توسط مجموع تمام جريان خونهاي موضعي بافتي کنترل ميشود. هنگامي که خون از يک بافت عبور ميکند بلافاصله از راه وريدها به قلب باز ميگردد. قلب به اين افزايش جريان ورودي خون با تلمبه زدن تقريبا تمامي آن بلافاصله به داخل شريانها که خون از آنها آمده بود جواب ميدهد. از اين نظر قلب به عنوان يک موجود خودکار عمل کرده و به نيازهاي بافتها جواب ميدهد. اما قلب از نظر اين جواب خود در حد کمال عمل نميکند بنابراين قلب غالبا نياز به کمک به شکل سيگنال عصبي ويژه دارد که آنرا وادار سازد تا مقادير جريان خون مورد نياز را تلمبه بزند.
3. بطور کلي فشار شرياني بطور متوسط از کنترل جريان خون موضعي يا کنترل برون ده قلبي کنترل ميشود. دستگاه گردش خون داراي يک سيستم بسيار وسيع و گسترده براي کنترل فشار شرياني است. به عنوان مثال هرگاه در هر زماني فشار بطور قابل ملاحظهاي از حد متوسط طبيعي خود يعني 100 ميليمتر جيوه کمتر شود، رگباري از رفلکسهاي عصبي در ظرف چند ثانيه يک تغييرات گردش خوني براي بالا بردن مجدد فشار تا حد طبيعي ايجاد ميکنند.
4. شامل افزايش نيروي تلمبه زدن قلب ، انقباض منابع ذخيره خون در وريدهاي بزرگ جهت تامين خون بيشتر براي قلب و تنگ شدن عمومي قسمت اعظم آرتريولها در سراسر بدن بطوري که خون بيشتري در درخت شرياني تجمع يابد. سپس در طي مراحل زماني طولانيتر يعني در طي ساعتها و روزها ، کليهها يک نقش بزرگ اضافي در کنترل فشار هم توسط ترشح هرمونهاي کنترل کننده فشار و هم توسط تنظيم حجم خون ايفا مي کنند.
ديد کلي:
دستگاه گردش خون و لنف شامل قلب ، شريانها ، وريدها ، مويرگها و رگهاي لنفي است. خون پمپ شده از قلب که حاوي مواد غذايي و اکسيژن ميباشد، توسط سرخرگها در بدن توزيع ميگردند. شريانها پس از انشعاب به شاخههاي باريک ، شريانچهها را بوجود مي آورند. شريانچهها نيز به انشعابات باريکتري به نام مويرگ ختم ميشوند. مبادله مواد بين خون و سلولهاي اندامهاي مختلف در سطح مويرگها انجام ميگيرد.
پس از مبادله مواد ، خون مويرگي به وريدچه منتقل شده و نهايتا توسط وريدهاي بزرگ مجددا به قلب بر ميگردد پس از مبادله مواد بين خون و محيط خارج سلولي ، در سطح مويرگها ، خون مويرگي به ترتيب از طريق وريدچهها ، وريدهاي متوسط و وريدهاي بزرگ به قلب منتقل ميشود. وريدها در هر ارگان معمولا همراه با شريانهاي مربوطه ميباشند و قطر آنها بزرگتر از شريانها است. ديواره سياهرگها هميشه نازکتر و لايه خارجي ضخيمتر ميباشد. قطر سياهرگ 9 -1 ميليمتر ميباشد.
وريدهاي بزرگ:
در سياهرگهاي بزرگ نظير بزرگ سياهرگها (Vena Cava) لايه داخلي از آندوتليوم و لايه زير آندوتليال نسبتا ضخيم تشکيل شده است. لايه مياني و لايه داخلي ضخيم ترين لايه ميباشد. لايه خارجي وريدهاي بزرگ حاوي دستهاي از عضلات صاف طولي ، الياف کلاژن و الاستيک ميباشد.
وريدهاي متوسط:
در وريدهاي متوسط نظير وريدهاي جلدي و اندامي، از نظر ساختماني لايه داخلي نازک ، لايه مياني در مقايسه با وريدهاي بزرگ نسبتا ضخيم و لايه داخلي عمدتا از الياف کلاژن طولي و الياف الاستيک پراکنده تشکيل شده و بطور واضحي ضخيمتر از لايه مياني ميباشد. اين وريدها داراي دريچههايي (Valves) هستند. دريچهها از دو چين نيم هلالي لايه داخلي ، که غني از رشتههاي الاستيک ميباشند، تشکيل شده اند، و در هر سطح ، آندوتليوم آنها را ميپوشاند. اين دريچهها باعث رفتن خون وريدي به طرف قلب ميشوند و از بازگشت آن جلوگيري ميکنند. نيروي پيش برنده قلب ، توسط انقباض عضلات اسکلتي اطراف اين وريدها تقويت ميشود.
وريدچهها:
وريدچهها يا ونولها عروقي هستند به قطر 1-0.2 ميليمتر که در آنها لايه داخلي از يک رديف سلول آندوتليال و غشا پايه تشکيل شده است. لايه مياني بسيار نازک و حاوي 3-1 لايه عضلاني و يا در مواردي فاقد عضله ميباشد. لايه خارجي که ضخيمترين لايه ميباشد عمدتا حاوي الياف عمدتا الياف کلاژن است. وريديچههاي مرتبط با شبکه مويرگي بسيار کوچک بوده و به وريدچههاي پشت مويرگي موسومند. وريدچههاي پشت مويرگي از نظر ساختماني شبيه مويرگها هستند و داراي دو عمل مهم ميباشند:
• چون فشار خون در اين وريدچهها پايينتر از مويرگها ميباشد، اين امر به برگشت مايعات خارج شده از مويرگها به سيستم گردش خون کمک ميکند.
• افزايش نفوذپذيري اين وريدچهها در پاسخ به هيستامين و ساير مواد سبب ميشود که در واکنشهاي التهابي نيز دخيل باشند. وريدچههاي پشت مويرگي در اعضاي لنفاوي ساختمان ويژهاي دارند که خروج لنفوسيتها را از آنها امکانپذير ميسازد.
گردش خون:
قلب، خون را به داخل ۲ مدار متصل پمپ مي كند: گردش خون ريوي و گردش خون عمومي. مدار ريوي، خون بدون اكسيژن را به ريه مي برد كه در آنجا از طريق يك شبكه مويرگي، اكسيژن جذب و دي اكسيد كربن (يك گاز دفعي) آزاد مي شود؛ سپس خون اكسيژن دار شده به قلب برمي گردد. جريان عمومي، خون اكسيژن دار را به بافت هاي بدن مي برد كه در آنجا از طريق جدار مويرگ ها، اكسيژن و موادغذايي آزاد مي شود، دي اكسيد كربن و ساير محصولات دفعي از بافت وارد خون مي شوند و خون بدون اكسيژن به قلب باز مي گردد.
دستگاه گردش خون يکي از دستگاههاي بدن است. کار اين دستگاه به گردش درآوردن خون در بدن به منظور رساندن غذا و مواد مورد نياز و دفع مواد زايد از اطراف سلول هاست. بيور کلي چرخش خون در بدن به دو چرخه ششي، که در حين آن خون توسط لب به درون ششها هدايت شده و در آنجا اکسيژن دريافت ميکند، و چرخه کل بدن، که در حين اين چرخه خون توسط قلب به کل بدن هدايت شده و اکسيژن و مواد غذايي را به کل سلولهاي بدن مي رساند.
بدن يک فرد بالغ بطور متوسط داراي ۴٫۷ تا ۵٬۷ ليتر خون ميباشد، که در برگيرنده پلاسما، سلول هاي قرمز خون، سلول هاي سفيد خون، و ساير اجزا ميباشد.
قلب يکي از اجزاي اصلي دستگاه گردش خون در انسان ها ميباشد.
عمل دستگاه گردش خون بر آوردن نيازهاي بافتها است، يعني حمل مواد غذايي به بافتها ، حمل فراوردههاي زائد به خارج از بافتها ، رساندن هورمونها از يک قسمت بدن به قسمت ديگر و بطور کلي حفظ يک محيط مناسب در تمام مايعات بافتي براي بقا و عمل مناسب سلولهاست. با اين وجود گاهي درک اين موضوع مشکل است که چگونه جريان خون در ارتباط با نيازهاي بافتها تنظيم ميشود و چگونه قلب و گردش خون کنترل ميشوند تا برون ده قلب و فشار شرياني مورد نياز براي جلو راندن خون را تامين کند.
مشخصات فيزيکي گردش خون:
دستگاه گردش خون به گردش بزرگ يا سيستميک و گردش ريوي تقسيم ميگردد. چون گردش سيستميک جريان خون تمام بافتهاي بدن به استثناي ريهها را تامين ميکند به کرات گردش بزرگ يا گردش محيطي نيز ناميده ميشود. اگر چه سيستم رگي در هر بافت جداگانه بدن داراي مشخصات مخصوص به خود است با اين وجود بعضي از اصول عمومي رگها در مورد تمام قسمتهاي گردش سيستميک صدق ميکند. عمل شريانها حمل خون تحت فشار زياد به بافتها است. به اين دليل شريانها داراي جدارههاي قوي بوده و خون در آنها با سرعت زياد جريان مييابد.
شريانچهها يا آرتريولها آخرين شاخههاي کوچک سيستم شرياني بوده و به عنوان سوپاپهاي کنترل کننده عمل ميکنند که خون از طريق آنها به داخل مويرگها آزاد ميشود. آرتريول يک جدار عضلاني قوي دارد که قادر است آرتريول را بطور کامل ببندد و يا به آن اجازه دهد که تا چندين برابر گشاد شود و به اين ترتيب داراي توانايي تغيير دادن عظيم ميزان جريان خون به مويرگها در جواب به نيازهاي بافتهاست. عمل مويرگها تبادل مايع ، مواد غذايي ، الکتروليتها ، هورمونها و مواد ديگر بين خون و مايع بافتي است. براي انجام اين نقش ، جدار مويرگها بسيار نازک و نسبت به مواد با مولکولهاي کوچک نفوذپذير است.
وريدچهها يا ونولها (Venules) خون را از مويرگها جمع کرده و به تدريج به يکديگر ميپيوندند و به تدريج وريدها بزرگتري را تشکيل ميدهند. وريدها به عنوان معبري براي بازگرداندن خون از بافتها به قلب عمل ميکنند. اما عملکرد آنها به عنوان يک منبع ذخيره عمده خون به همان اندازه اهميت دارد. چون فشار در سيستم وريدي بسيار پايين است. جدار وريدها نازک است با اين وجود جدار وريدها عضلاني بوده و اين موضوع به آنها اجازه ميدهد تا منقبض يا گشاد شده و از اين راه بسته به نيازهاي بدن به عنوان منبع ذخيره قابل کنترل خون اضافي به مقدار کم يا زياد عمل کنند.
مقدار خون در قسمتهاي مختلف گردش خون:
بيشترين مقدار خون موجود در گردش خون در وريدهاي سيستميک جاي دارد. تقريبا 84 درصد حجم کل خون بدن در گردش بزرگ قرار دارد. به اين ترتيب که 64 درصد در وريدها ، 13 درصد در شريانها و 7 درصد در آرتريولها و مويرگهاي سيستميک جاي دارد. قلب محتوي 7 درصد خون ، رگهاي ريوي محتوي 9 درصد خون هستند. موضوع بسيار تعجب آور حجم کم خون در مويرگهاي گردش خون بزرگ است. با اين وجود در اين قسمت است که مهمترين عمل گردش بزرگ يعني انتشار مواد بين خون و مايع بين سلولي و بالعکس انجام ميشود.
فشار در قسمتهاي مختلف گردش خون:
چون قلب ، خون را بطور مداوم به داخل آئورت تلمبه ميزند فشار در آئورت بالا بوده و بطور متوسط 100 ميليمترجيوه است و چون عمل تلمبه زدن قلب بطور منقطع انجام ميشود فشار شرياني بين يک فشار سيستوليک 120 ميليمترجيوه و يک فشار دياستوليک 80 ميليمترجيوه نوسان ميکند. به تدريج که خون در گردش بزرگ جريان مييابد فشار آن بطور پيشرونده کاهش يافته و در زمان رسيدن به انتهاي وريدهاي اجوف در دهليز راست به تقريبا صفر ميليمترجيوه ميرسد.
فشار در مويرگهاي گردش سيستميک از مقداري به زيادي 35 ميليمترجيوه در نزديکي انتهاي آرتريولي تا مقداري به 10 ميليمتر جيوه در انتهاي سياهرگي آنها تغيير ميکند اما فشار متوسط عملي آنها در بيشينه بسترهاي عروقي حدود 17 ميليمترجيوه است که به اندازه کافي پايين است بطوري که مقدار بسيار ناچيزي از پلاسما به خارج از مويرگهاي متخلخل نشت ميکند با وجود اينکه مواد غذايي ميتوانند به آساني به سوي سلولهاي بافتي انتشار يابند.
در شريانهاي ريوي درست مانند آئورت فشار متغيير و نبضدار ، اما مقدار فشار بسيار کمتر يعني با يک فشار سيستولي حدود 25 ميليمترجيوه و يک فشار دياستولي 8 ميليمترجيوه و يک فشار متوسط شرياني ريوي فقط 16 ميليمتر جيوه است. فشار مويرگهاي ريوي بطور متوسط فقط 7 ميليمترجيوه است. با اين وجود ميزان کل جريان در ششها در هر دقيقه با ميزان جريان خون در گردش سيستميک برابر است. فشارهاي پايين دستگاه گردش ريوي با نيازهاي ريه مطابقت دارد. زيرا تمام چيزي که مورد نياز است قرار دادن خون موجود در مويرگهاي ريوي در معرض اکسيژن و ساير گازهاي موجود در حبابچههاي ريوي است و فواصلي که خون بايد طي کند تا به قلب بازگردد همگي کوتاه هستند.
تئوري پايه عمل دستگاه گردش خون:
اگر چه جزئيات عمل دستگاه گردش خون پيچيده هست اما سه اصل پايه وجود دارد که تمام اعمال اين سيستم را در بر ميگيرد.
1. جريان خون هر بافت بدن هميشه بطور تقريبا دقيق در رابطه با نيازهاي بافتي کنترل ميشود. هنگامي که بافتها فعال هستند به خون بسيار بيشتري از حال استراحت خود نياز دارند و اين مقدار گاهي به 20 تا 30 برابر حال استراحت ميرسد. با اين وجود قلب بطور طبيعي نميتواند برون ده خود را بيش از 4 تا 7 برابر افزايش دهد. بنابراين اين امر امکان پذير نيست که هرگاه بافت خاصي نياز به خون بيشتري داشته باشد، جريان خون در تمام بدن افزايش داده شود. به جاي آن رگهاي ريز هر بافت بطور مداوم نيازهاي بافت از قبيل اکسيژن و مواد غذايي تجمع CO2 و ساير فراوردههاي زايد بافتي را بررسي کرده و اينها به نوبه خود جريان خون موضعي را بطور بسيار دقيق در حد مورد نياز براي فعاليت بافت کنترل ميکنند.
2. برون ده قلب بطور عمده توسط مجموع تمام جريان خونهاي موضعي بافتي کنترل ميشود. هنگامي که خون از يک بافت عبور ميکند بلافاصله از راه وريدها به قلب باز ميگردد. قلب به اين افزايش جريان ورودي خون با تلمبه زدن تقريبا تمامي آن بلافاصله به داخل شريانها که خون از آنها آمده بود جواب ميدهد. از اين نظر قلب به عنوان يک موجود خودکار عمل کرده و به نيازهاي بافتها جواب ميدهد. اما قلب از نظر اين جواب خود در حد کمال عمل نميکند بنابراين قلب غالبا نياز به کمک به شکل سيگنال عصبي ويژه دارد که آنرا وادار سازد تا مقادير جريان خون مورد نياز را تلمبه بزند.
3. بطور کلي فشار شرياني بطور متوسط از کنترل جريان خون موضعي يا کنترل برون ده قلبي کنترل ميشود. دستگاه گردش خون داراي يک سيستم بسيار وسيع و گسترده براي کنترل فشار شرياني است. به عنوان مثال هرگاه در هر زماني فشار بطور قابل ملاحظهاي از حد متوسط طبيعي خود يعني 100 ميليمتر جيوه کمتر شود، رگباري از رفلکسهاي عصبي در ظرف چند ثانيه يک تغييرات گردش خوني براي بالا بردن مجدد فشار تا حد طبيعي ايجاد ميکنند.
4. شامل افزايش نيروي تلمبه زدن قلب ، انقباض منابع ذخيره خون در وريدهاي بزرگ جهت تامين خون بيشتر براي قلب و تنگ شدن عمومي قسمت اعظم آرتريولها در سراسر بدن بطوري که خون بيشتري در درخت شرياني تجمع يابد. سپس در طي مراحل زماني طولانيتر يعني در طي ساعتها و روزها ، کليهها يک نقش بزرگ اضافي در کنترل فشار هم توسط ترشح هرمونهاي کنترل کننده فشار و هم توسط تنظيم حجم خون ايفا مي کنند.
ديد کلي:
دستگاه گردش خون و لنف شامل قلب ، شريانها ، وريدها ، مويرگها و رگهاي لنفي است. خون پمپ شده از قلب که حاوي مواد غذايي و اکسيژن ميباشد، توسط سرخرگها در بدن توزيع ميگردند. شريانها پس از انشعاب به شاخههاي باريک ، شريانچهها را بوجود مي آورند. شريانچهها نيز به انشعابات باريکتري به نام مويرگ ختم ميشوند. مبادله مواد بين خون و سلولهاي اندامهاي مختلف در سطح مويرگها انجام ميگيرد.
پس از مبادله مواد ، خون مويرگي به وريدچه منتقل شده و نهايتا توسط وريدهاي بزرگ مجددا به قلب بر ميگردد پس از مبادله مواد بين خون و محيط خارج سلولي ، در سطح مويرگها ، خون مويرگي به ترتيب از طريق وريدچهها ، وريدهاي متوسط و وريدهاي بزرگ به قلب منتقل ميشود. وريدها در هر ارگان معمولا همراه با شريانهاي مربوطه ميباشند و قطر آنها بزرگتر از شريانها است. ديواره سياهرگها هميشه نازکتر و لايه خارجي ضخيمتر ميباشد. قطر سياهرگ 9 -1 ميليمتر ميباشد.
وريدهاي بزرگ:
در سياهرگهاي بزرگ نظير بزرگ سياهرگها (Vena Cava) لايه داخلي از آندوتليوم و لايه زير آندوتليال نسبتا ضخيم تشکيل شده است. لايه مياني و لايه داخلي ضخيم ترين لايه ميباشد. لايه خارجي وريدهاي بزرگ حاوي دستهاي از عضلات صاف طولي ، الياف کلاژن و الاستيک ميباشد.
وريدهاي متوسط:
در وريدهاي متوسط نظير وريدهاي جلدي و اندامي، از نظر ساختماني لايه داخلي نازک ، لايه مياني در مقايسه با وريدهاي بزرگ نسبتا ضخيم و لايه داخلي عمدتا از الياف کلاژن طولي و الياف الاستيک پراکنده تشکيل شده و بطور واضحي ضخيمتر از لايه مياني ميباشد. اين وريدها داراي دريچههايي (Valves) هستند. دريچهها از دو چين نيم هلالي لايه داخلي ، که غني از رشتههاي الاستيک ميباشند، تشکيل شده اند، و در هر سطح ، آندوتليوم آنها را ميپوشاند. اين دريچهها باعث رفتن خون وريدي به طرف قلب ميشوند و از بازگشت آن جلوگيري ميکنند. نيروي پيش برنده قلب ، توسط انقباض عضلات اسکلتي اطراف اين وريدها تقويت ميشود.
وريدچهها:
وريدچهها يا ونولها عروقي هستند به قطر 1-0.2 ميليمتر که در آنها لايه داخلي از يک رديف سلول آندوتليال و غشا پايه تشکيل شده است. لايه مياني بسيار نازک و حاوي 3-1 لايه عضلاني و يا در مواردي فاقد عضله ميباشد. لايه خارجي که ضخيمترين لايه ميباشد عمدتا حاوي الياف عمدتا الياف کلاژن است. وريديچههاي مرتبط با شبکه مويرگي بسيار کوچک بوده و به وريدچههاي پشت مويرگي موسومند. وريدچههاي پشت مويرگي از نظر ساختماني شبيه مويرگها هستند و داراي دو عمل مهم ميباشند:
• چون فشار خون در اين وريدچهها پايينتر از مويرگها ميباشد، اين امر به برگشت مايعات خارج شده از مويرگها به سيستم گردش خون کمک ميکند.
• افزايش نفوذپذيري اين وريدچهها در پاسخ به هيستامين و ساير مواد سبب ميشود که در واکنشهاي التهابي نيز دخيل باشند. وريدچههاي پشت مويرگي در اعضاي لنفاوي ساختمان ويژهاي دارند که خروج لنفوسيتها را از آنها امکانپذير ميسازد.
گردش خون:
قلب، خون را به داخل ۲ مدار متصل پمپ مي كند: گردش خون ريوي و گردش خون عمومي. مدار ريوي، خون بدون اكسيژن را به ريه مي برد كه در آنجا از طريق يك شبكه مويرگي، اكسيژن جذب و دي اكسيد كربن (يك گاز دفعي) آزاد مي شود؛ سپس خون اكسيژن دار شده به قلب برمي گردد. جريان عمومي، خون اكسيژن دار را به بافت هاي بدن مي برد كه در آنجا از طريق جدار مويرگ ها، اكسيژن و موادغذايي آزاد مي شود، دي اكسيد كربن و ساير محصولات دفعي از بافت وارد خون مي شوند و خون بدون اكسيژن به قلب باز مي گردد.