انجمن وبلاگ نویسان [آوازک]

نسخه‌ی کامل: زندگینامه فروغ فرخزاد
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
[تصویر:  Foroogh.gif]
زندگینامه

فروغ در ظهر ۸ دی‌ماه در خیابان معزالسلطنه کوچه خادم آزاد در محله امیریه تهران از پدری تفرشی و مادری کاشانی‌تبار به دنیا آمد.

پوران فرخزاد خواهر بزرگتر فروغ چندی پیش اعلام کرد فروغ روز هشتم دی ماه متولد شده و از اهل تحقیق خواست تا این اشتباه را تصحیح کنند.

فروغ فرزند چهارم توران وزیری‌تبار و محمد فرخزاد است. از دیگر اعضای خانواده او می‌توان برادرش، فریدون فرخزاد و خواهر بزرگترش، پوران فرخزاد را نام برد.

فروغ با مجموعه‌های اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد.
ازدواج با پرویز شاپور
فروغ فرخزاد و همسرش پرویز شاپور که بعد از وی جدا شد

فروغ در سالهای ۱۳۳۰ در ۱۶ سالگیبا پرویز شاپور طنزپرداز ایرانی که پسرخاله مادر وی بود، ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج، یک پسر به نام کامیار بود.

فروغ پیش از ازدواج با شاپور، با وی نامه‌نگاری‌های عاشقانه‌ای داشت. این نامه‌ها به همراه نامه‌های فروغ در زمان ازدواج این دو و همچنین نامه‌های وی به شاپور پس از جدایی از وی بعدها توسط کامیار شاپور و عمران صلاحی در کتابی به نام «اولین تپش‌های عاشقانهٔ قلبم» منتشر گردید.
سفر به اروپا
پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخ‌زاد، برای گریز از هیاهوی روزمرگی، زندگی بسته و یکنواخت روابط شخصی و محفلی، به سفر رفت. او در این سیر و سفر، کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. با آنکه زندگی روزانه‌اش به سختی می‌گذشت، به تئاتر و اپرا و موزه می‌رفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت. سفرهای فروغ به اروپا، آشنایی‌اش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینه‌ای برای دگرگونی فکری را در او فراهم کرد.
آشنایی با ابراهیم گلستان و کارهای سینمایی فروغ

آشنایی با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تغییر فضای اجتماعی و درنتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد.

در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب می‌کند. و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا می‌شود و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر می‌دهد. و چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم خانه سیاه است را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز می‌سازند. و در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده بازی چشمگیری از خود نشان می‌دهد. در زمستان همان سال خبر می‌رسد که فیلم «خانه سیاه است» برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده و باز در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد. در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر می‌کند. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مولف در پزارو شرکت می‌کند که تهیه کنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد می‌دهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش می‌شوند. پس از این دوره، وی مجموعه تولدی دیگر را منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین گسترده‌ای را برانگیخت؛ پس از آن مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر نمود.
پایان زندگی

آخرین مجموعه شعری که فروغ فرخزاد، خود، آن را به چاپ رساند مجموعه تولدی دیگر است. این مجموعه شامل ۳۱ قطعه شعر است که میان سال‌های ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ سروده شده‌اند. به قولی دیگر آخرین اثر او «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» است که پس از مرگ او منتشر شد.

در میان سال‌های ۱۳۴۲-۴۳ فروغ یکبار دست به خودکشی زد که یک جعبه قرص گاردنال را خورد ولی کلفتش در هنگام غروب متوجه شد و او را به بیمارستان البرز برد.

فروغ فرخزاد در روز ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵ هنگام رانندگی با اتوموبیل جیپ شخصی‌اش، بر اثر تصادف در جاده دروس-قلهک در تهران جان باخت. جسد او، روز چهارشنبه ۲۶ بهمن با حضور نویسندگان و همکارانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. آرزوی فروغ ار زبان خودش:
« آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن‌ها با مردان است... من به رنج‌هایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان می‌برند، کاملا واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آن‌ها به کار می‌برم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیت‌های علمی هنری و اجتماعی زنان است.»
آثار

۱۳۳۱ - اسیر، شامل ۴۳ شعر
۱۳۳۵ - دیوار، شامل ۲۵ قطعه شعر
۱۳۳۶ - عصیان، شامل ۱۷ شعر
۱۳۴۱ - تولدی دیگر، شامل ۳۵ شعر
۱۳۴۲ - ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، شامل ۷ شعر

سالشمار زندگی فروغ فرخزاد

۱۳۱۳ تولد: ۸ دی ماه
۱۳۴۵ مرگ: ۲۴ بهمن ماه
۱۳۳۰ چاپ مجموعهٔ اشعار اسیر در ۱۷ سالگی
۱۳۳۴ چاپ مجموعهٔ اشعار دیوار در ۲۱ سالگی
۱۳۳۶ چاپ مجموعهٔ اشعار عصیان در ۲۳ سالگی

چاپ این سه مجموعه، بسیاری را علیه فروغ شوراند ولی..... او را به شهرت رساند. شاید فروغ همیشه و هنوز در اسارت شهرت بی موقع اسیر، دیوار، عصیان است.

۱۳۳۶ سفر به آلمان و ایتالیا
۱۳۳۷ آشنایی با ابراهیم گلستان و امور سینمایی در ۲۳ سالگی
۱۳۳۸ سفر به انگلستان جهت مطالعهٔ سینما و امور تشکیلاتی فیلم
۱۳۳۹ بازی در فیلمی مستند، دربارهٔ مراسم خواستگاری، به سفارش مؤسسهٔ فیلم ملی کانادا.

۱۳۳۹ تهیهٔ سومین قسمت فیلم زیبای آب و گرما.
۱۳۴۰ سفر مجدد به انگلستان جهت مطالعهٔ امور سینمایی – بازگشت به ایران و تهیهٔ یک فیلم کوتاه برای مؤسسهٔ کیهان با همکارش سهراب سپهری.
۱۳۴۱ سفر به تبریز جهت مقدمات فیلمی دربارهٔ جذام و جذامی‌ها.
۱۳۴۱ سفر مجدد به تبریز همراه سه تن، اقامت در تبریز به مدت ۱۲ روز و تهیهٔ فیلم خانه سیاه است، دربارهٔ جذام و جذامی‌ها......... شاهکاری از جاودانه‌های سینما.
۱۳۴۲ تهیهٔ فیلمنامه برای فیلمی که هرگز ساخته نشد.
۱۳۴۲ بازی در نمایش شش شخصیت در جستجوی نویسنده اثر لوئیجی پیراندللو به کارگردانی پری صابری.

۱۳۴۲ دریافت جایزهٔ بهترین فیلم مستند از فستیوال اوبرهاوزن برای خانه سیاه است. ولی فروغ به جایزه می‌خندید:

جایزه چه معنی دارد. من لذتی را که باید می‌بردم از کار برده‌ام. ممکن است یک عروسک هم به من بدهند. عروسک چه معنی دارد؟ جایه هم عروسک است!

۱۳۴۳ چاپ مجموعهٔ اشعار تولدی دیگر که حادثه ایست در شعر معاصر ایران و تولد دیگر برای فروغ فرخزاد!
۱۳۴۳ همکاری در فیلم خشت و آینه ساختهٔ ابراهیم گلستان.
۱۳۴۳ ترجمهٔ نمایشنامهٔ ژان مقدس اثر برنارد شاو دربارهٔ زندگی ژاندارک که قرار بود به روی صحنه بیاید و فروغ عهده دار نقش ژاندارک باشد.
۱۳۴۳ ترجمهٔ سیاحتنامهٔ هنری میلر در یونان به نام ستون زندگی ماروسی.
۱۳۴۳ چاپ برگزیدهٔ اشعار فروغ
۱۳۴۴ تهیهٔ یک فیلم نیم ساعته، از زندگی فروغ فرخزاد، توسط سازمان یونسکو به پاس شعر و هنر او که در سطح جهانی قرار می‌گرفت.
۱۳۴۴ سفر برتولوچی، کارگردان شهیر ایتالیایی به ایران برای تهیهٔ یک فیلم کوتاه از زندگی فروغ.
۱۳۴۵ سفر مجدد به ایتالیا و شرکت در دومین فستیوال مؤلف.
۱۳۴۵ پیشنهاد کشور سوئد به فروغ جهت اقامت در سوئد و ساختن فیلم در سوئد و قبول این دعوت از طرف فروغ.
۱۳۴۵ پیشنهاد کشورهای آلمان، سوئد، انگلستان، فرانسه به فروغ برای ترجمه و چاپ اشعار او.
۱۳۴۵ مرگ! چهار بعد از ظهر یک روز زمستانی فروغ فرخزاد در یک حادثهٔ اتومبیل از جهان ملموس ما رفت ولی مرگ پایان کبوتر نیست!

فروغ در آثار دیگران
ناصر صفاریان در سال ۱۳۸۱ سه فیلم مستند با نام‌های جام جان، اوج موج و سرد سبز[۶] درباره فروغ ساخت که در آن با افراد زیادی همچون کاوه گلستان فرزند ابراهیم گلستان، بهرام بیضایی کارگردان سینما، فریدون مشیری شاعر، مادر و خواهر فروغ فرخزاد و کسان دیگری گفتگو شده‌است. همچنین در این فیلم عکس‌های منتشر نشده بسیاری از فروغ به نمایش گذاشته شده‌است.

مهتاب مرال خواننده ترک در آلبوم سال ۲۰۱۱ خود ترانه‌ای با نام Kayıp (گمشده) بر اساس شعر گمشده فروغ اجرا نموده‌است.[۷]
اشعاری از فروغ

کسی به فکر گل‌ها نیست

کسی به فکر ماهی‌ها نیست

کسی نمی‌خواهد

باورکند که باغچه دارد می‌میرد


...

فکر می‌کنم که باغچه را می‌شود به بیمارستان برد

من فکر می‌کنم...

من فکر می‌کنم...

من فکر می‌کنم...

و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده‌است

و ذهن باغچه دارد آرام آرام

از خاطرات سبز تهی می‌شود
salam
bayad azatoun tashakor konam k zendegi name shaerane irani ro dar dastrase ma gharar midin.
mersiiiiiiiiiiiiiii
روحیات فروغ
من ازادمهایی نیستم که وقتی میبینم سریک نفربه سنگ میخوردومیشکنددیگرنتیجه بگیرم که نباید به طرف سنگ رفت.من تاسرخودم نشکندمعنی سنگ رانمیفهمم...
من به دنیای اطرافم به اشیائ اطرافم وادمهای اطرافم وخطوط اصلی این دنیانگاه کردم انراکشف کردم
من ادم ساده ای هستم بخصوص وقتی میخواهم حرف بزنم نیازبه این مسئله رابیشترحس میکنم.من هیچوقت اوزان عروضی رانخوانده ام انهارادرشعرهایی که خوانده ام پیداکردم.بنابراین برای من حکم نبوده اندیکی ازخوشبختی های من این است که نه زیادخودرادرادبیات کلاسیک سرزمین خودمان غرق کرده ام ونه زیادمجذوب ادبیات فرنگی شده ام من دنبال چیزی دردرون خودم هستم
من بیشتربه محتواتوجه دارم.منسی ساله هستم و30سالگی برای زن سن کمال است.بهرحال1جورکمال امامحتوای شعرمن30ساله نیست جوانتراست.
شاعربودن یعنی انسان بودن.بعضی رامیشناسم که رفتارروزانه انهاهیچ ربطی به شعرشان نداردیعنی وقتی شعرمیگویندشاعرهستندبعدتما م میشودودباره میشوندیک ادم حریص شکموی ظالم تنگ فکرخوب من حرفهای این ادمها راقبول ندارم.من به زندگی بیشتراهمیت میدهم ووقتی این اقایان مشتهایشان راگره میکنندوفریادراه میاندازند(یعنی درشعرهاومقاله هایشان)من نفرتم میگیردوباورم نمیشودکه راست میگویند.میگویم نکندفقط برای1بشقاب پلواست که دارنددادمیزنندبگذریم
فکرمیکنم کسی که کارهنری میکندبایداول خودش رابسازدوکامل کند.بعدازخودش بیرون بیایدوبه خودش مثل1واحدازهستی ووجودنگاه کندتابتواندبه تمام دریافت ها,فکرها,وحس هایش یک حالت عمومیت بخشد
ان روزهارفتند
ان روزهای جذبه وحیرت
ان روزهای خواب وبیداری
ان روزهاهرسایه رازی داشت
هرجعبه سربسته گنجی رانهان می کرد
هرگوشه صندوقخانه درسکوت ظهر
گوئی جهانی بود
هرکس زتاریکی نمیترسید
درچشمایم قهرمانی بود
جالب بود متشكرم از هر دوتون
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شدهای به روی چشم من گسترده خویش
شادی‌ام بخشیده از اندوه بیشهمچو بارانی که شوید جسم خاک
هستی‌ام زآلودگی‌ها کرده پاکای تپش‌های تن سوزان من
آتشی در سایه مژگان منای ز گندمزارها سرشارتر
ای ز زرین شاخه‌ها پر بارترای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردیدهابا توام دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر، جز درد خوشبختیم نیستای دل تنگ من و این بار نور؟
های‌هوی زندگی در قعر گور؟
اگر حوصله قدم زدن تا پارک ملت را ندارید، می‌توانید در باغ زیبای هتل قدم بزنید و از لحظات خود لذت ببرید. در کنار نمایشگاه و فروشگاه تابلو نقاشی و صنایع‌دستی، فروشگاه مصنوعات چرمی و انواع هدایا، طلا و جواهر و عتیقه‌جات در داخل هتل استقلال، فاصله این مرکز اقامتی تا مراکز خرید لوکس و مطرح تهران، کوتاه است تا گردشگران را هر جور که شده، دست پر راهی کند. برای رزرو آنلاین هتل استقلال تهران میتوانید به آدرس زیر مراجعه کنید: